سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هنوز مال منی

میدونی هیچ وقت نتونستم فراموشت بکنم
وقتی دستامو هر روز واسه وضو گرفتن زیر آب میگیرم نیت میکنم که بازم ببینمت
همیشه موقع خوردن غذا سهم تو رو جدا میزارم ولی همیشه یخچال پر از غذای مونده میشه
یادته میگفتی جای منم بخور؟
حالا دیگه یخچال پر از غذای مونده نمیشه آخه به جای تو هم میخورم
خودت گفتی اگه تو بخوری انگار منم خوردم
تو چرا انقد مهربون بودی؟
وقتی از خدا خواستم یه فرشته بهم بده که دیگه تنها نباشم تو رو بهم داد

ولی یادم نمیاد که ازش خواسته باشم فرشتش رو ازم بگیره
هنوزم توی بهترین خوابام تو هم هستی
بی معرفت حالا باید فقط توی خوابام ببینمت؟
ازم نخواه که فراموشت کنم میدونی فراموش کردن اونی که دوستش داری مثل چیه؟
مثل اینه که یکی رو اصلا ندیده باشی وسعی کنی به خاطر بیاریش
یادت باشه یاد آدما فراموش نمیشه حتی به زور
ازم نخواه به غبار فراموشی بسپارمت
هنوزم دیدن غروب واسم لذت بخشه
غروبا وقتی که خورشید ته دریا میمیره
دلم از نبود تو قد یه دنیا میگیره


نوشته شده در دوشنبه 90/5/31ساعت 3:11 عصر توسط من نظرات ( ) | |

زندگی غم بار است و غمکده ای بیش نبود
سهم من و تو نیز جز آوارگی و غم وتشویش نبود
تو بگو:به کدام خاطره ات خوش باشم؟
بگو کدام خاطره ات برای من بدتر از نیش نبود؟
به نگاه خود چون تردم میکنی؟
جز این است؟چشم من مات نگاهت،روز و شب کیش نبود؟
چون خطا فراوان میکردی و لیک
ضامن اعمال تو این ریش نبود؟
باز رفتن تو بر غم این دل افزود
تو چنانی که هنوز پنداری که دلم پیش نبود!!؟؟؟


نوشته شده در دوشنبه 90/5/31ساعت 3:10 عصر توسط من نظرات ( ) | |

روزگار غریبیست:
دیگه بابا نون نمیاره
دیگه از آن مرد در باران آمد خبری نیست
آن زن در باران نصف شب آمد
حالا همیشه چراغ خونه عمه قزی صبحها هم خاموشه
دهقان فداکار پیر شده
چوپان دروغگو عزیز شده
شنگول و منگول دزد شدن
کوکب خانوم حوصله مهمون نداره
جوجه اکرم از الان داره قوقولی قوقو میکنه
کبری تصمیم گرفته دماغشو عمل کنه
زاغ و روباه دستشون توی یه کاسه است
حسنک گوسفنداشو ول کرده توی یه شرکت آبدارچی شده
آبجی حسنک جمعه ها هم میره مکتب درس بخونه
آرش کمانگیر معتاد شده
رستم اسبشو فروخته و یه موتور سوزوکی خریده و هر روز با اسفندیار میرن کیف قاپی
واقعا چه بر سر ما آمده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


نوشته شده در دوشنبه 90/5/31ساعت 3:9 عصر توسط من نظرات ( ) | |

در وصیت نامه چارلی چاپلین به دخترش آمده:
تا وقتی قالب عریان کسی را ندیدی بدن عریانت را نشانش نده
هیچگاه!چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمیفهمد گریان مکن
قلبت را خالی نگهدار،اگر هم روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن فقط یک نفر باشد
به او بگو بیشتر از خودم و کمتر از خدا دوستت دارم


نوشته شده در دوشنبه 90/5/31ساعت 3:8 عصر توسط من نظرات ( ) | |

وقتی که ،پنجره رو وا میکنم/عطر گل سوسن تو،رو صورتم غلت میزنه

بازم به یاد قدیما/میپیچه توی خونه،به هر اتاقی سر میزنه

یادته میگفتی عشقم،تو واسم فرشته زمینی؟/من میگفتم خودتی،تو خودت فرشته آفرینی

من اینجور نبودم،خودت دیدی که افسرده بودم/از همه دست بسته بودم

تو اومدی به زندگیم/شدم یه عالمه سوال و جیم

میگفتی ،دیگه تنها نیستم/دست این و اون،رو دام کسی نیستم

من سپردم دلمو به عشق تو/آخ که چه عشقی،ندیدم بهتر از تو

حالا از من چیزی دیدی که بریدی؟/خسته شدی از من؟چرا نفس بریدی؟

طاقت همپایی با من رو نداری؟/میترسی ؟،یا واسه پرواز بامن دیگه پر و بالی نداری؟

من که گفته بودم بهت،باید بدون پرواز بپری/،چشماتو تا آخر ببندی و ،بشی مثل پری

حالا چرا دل بریدی؟/چرا یهو دستاتو از من بریدی؟

به این زودی جا میزنی؟/رو حرف بقیه میری و رو آبروم پا میزنی!

نمیگفتی مگه، مهم واسم فقط تویی؟/اندازه حرف دیگرون ارزش ندارم؟ببینمت،این خود تویی؟

نیستی ببینی مردن من چطوریه؟/خراب شدن حرف بقیه رو سرم چه جوریه؟

فقط یه بار صدام بکن/حالم الان نه عرضیه نه طولیه،حس میکنم یه جوریه

هنوز دلم واست تنگ میشه فاطی رفتی برو،عیبی نداره/میدونم حنام واست دیگه رنگی نداره 

هنوز اشکام واسه یادت میریزه،دوستت دارم/دلم میخواد دوباره سر،روی شونت بزارم


نوشته شده در شنبه 90/5/15ساعت 6:53 عصر توسط من نظرات ( ) | |

   1   2      >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

 قالب میهن بلاگ قالب وبلاگ